یادداشتی درمورد بیانیه خاتمی| بوی شراب میزند!
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۱۵۴۳
به گزارش آخرین نیوز، کبری آسوپار فعال رسانه ای طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: پس از بیانیه دیروز محمد خاتمی، حالا شاید محمدعلی ابطحی جواب گلایه خود را گرفته باشد که چرا نامههای خاتمی به رهبری پاسخی نگرفته است. نمیشود هم خدا را خواست و هم خرما را؛ نمیشود روی مرز حق و باطل حرکت کرد و به وقت منفعت، گاه این سو خزید و گاه آن سو و نامش را حرکت اصلاحخواهانه گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد خاتمی روز گذشته بیانیهای به مناسبت روز دانشجو (۱۶ آذر) منتشر کرد که نکات قابل تأملی دارد، بی آنکه در مورد خود خاتمی نکته جدیدی بتوان از آن استنباط کرد. خاتمی سالهاست همین است.
مهمترین بخش بیانیه خاتمی را باید همان جایی دانست که مینویسد «اینک که جامعه با شعار زیبای زن، زندگی، آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان میدهد، به گونهای کم سابقه و شاید بی سابقه فرهیختگان، استادان، نخبگان و دانشجویان را در اصل حرکت حاضر میبینیم.»
شعاری که خاتمی آن را «زیبا» و نشانه «حرکت جامعه به سوی آینده بهتر» میداند، فارسیشده شعار کردهای تجزیهطلب «ژن، ژیان، ئازادی» است. کلمات خوب وقتی در معنایی دیگر به کار میرود یا وقتی نماد یک گروه، یک حرکت یا یک جریان سیاسی میشود، بار معنایی دیگری میگیرد و خاتمی میداند این شعار در چه معنایی به کار میرفته و میرود.
با این عبارات، خاتمی پیوستگی خودش را با جریان آشوب اخیر در کشور اعلام میکند. او یک روزه این بیانیه را ننوشته است و بیراه نیست اگر احتمال دهیم دو نامه را با هم نوشته است، یکی را برای دفتر رهبری فرستاده و یکی را در پوشه نگه داشته که اگر پاسخ دلخواه از آن سو گرفته نشد، این طرف را داشته باشد و از آنجا رانده و از اینجا مانده نشود!
آن روزها هم که پیکهایی از کوفه به مکه میرفت و نامههای کوفیان به حسین بن علی (ع) را میبرد، همزمان نامههایی از کوفه به دمشق و برای یزید بن معاویه لعنه الله علیهما میرفت و شهید آوینی در «فتح خون» نکته دقیقی میآورد که «متأسفانه تاریخ متن همه آن نامهها را که به مکه و دمشق فرستاده شده و نیز نام امضاکنندگان آن را، برای ما ضبط نکرده است. اگر چنین اسنادی را در دست داشتیم، مطمئناً میدیدیم که گروهی بسیار به خاطر محافظه کاری و ترس از روز مبادا زیر هر دو دسته از نامهها را امضا کردهاند.»
خاتمی میخواهد هم سمپاتهای برانداز را و هم نظام را با هم داشته باشد و از هر دو پلی برای به قدرت رسیدن اصلاحطلبان بسازد و اینگونه هر دو را میبازد. این سو رهبری بارها تلویحی از او خواستهاند ظلمی را که سال ۸۸ و نیز در همین ماجرای اخیر به نظام کرده است، جبران کند و او نخواسته شفاف و صادق باشد و آن سو، براندازان به سانتیمانتالیسمی که خاتمی، آن هم صرفاً در حرف و بیانیه جاری میکند، قانع نیستند و فریب موج سواری او را نمیخورند. اینگونه است که او هم خدا را از دست میدهد و هم خرما را؛ و هم پل رسیدن به قدرت را نساخته، تخریب میکند. این سرنوست وسطبازهایی است که خود را «اصلاحطلب» مینامند.
خاتمی بعید است جرئت کند به میان همین دانشجویان اقلیتی برود که حرکت و حضور آنها در اتفاقات اخیر را به نام همه دانشجویان مصادره و تحسین کرده است. آنهایی که براندازی و مقابله با اصل نظام برایشان هدف حرکت سیاسی شده است و همان را هم به فحاشی رکیک آلودهاند، برایشان خامنهای و خاتمی و رئیسی و روحانی یکی است و وقتی علیه «آخوند» فریاد میزنند محمد خاتمی را استثنا نکردهاند.
او تجربه حضور در میان براندازان که نه، اما در میان دانشجویان رادیکال اصلاحطلب را دارد و همان روز دانشجوی سال ۸۳ وقتی صدای شعارهایشان علیه خاتمی بالا رفت، دیگر از این اداهای اصلاحخواهانه خبری نبود و خاتمی صریح، تند و با فریاد تهدیدشان کرد که «کاری نکنید بدهم بیرونتان کنند، آدم باشید!» حالا چه شده است، به مسئولان دیگر که رسید، فحاشان رکیک، آدم شدهاند؟!
خاتمی سوار بر اعتراضاتی شده است که از آن او نیست؛ چه آنکه او در بزنگاه انتخاب میان نظام و براندازان نظام، در ادامه همه این سالهای ۸۸ تاکنون، ترجیح داد وسط باز باشد و حالا نامهاش به رهبری بیجواب میماند و دفاعش از دانشجویان برانداز هم صرفاً تیترهای زیبایی برای رسانههای اصلاحطلب میسازد و مورد استقبال براندازان قرار نمیگیرد. او از همه سو رانده و مانده است، چون همه از «نفاق» حس تنفر دارند. مولوی زیبا حال امثال او را وصف میکند:
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن.
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
منبع: آخرین نیوز
کلیدواژه: اصلاح طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۵۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
گروه اندیشه: زمانی کشور می تواند امیدوار به توسعه و پیشرفت باشد که بداند آخرین پیام های فیلسوفان، متفکران و به ویژه ادیبانش در سال های آخر عمر و به ویژه در لحظه های پایان زندگی چیست؟ و در آخرین لحظات حساس که لحظه ها را در می یابند تا آخرین پیام های را برای سعادت آدمیان بگویند، برچه نکاتی تاکید می کنند. به عبارت دیگر آخرین توصیه هایشان برای رهایی آدمیان چیست؟
«تلاشی این سالها در باره فردوسی و شاهنامه آغاز شده است، خود نشانه آن است که هر گاه ایرانی در بزنگاه قرار می گرفته دست توسل به این کتاب دراز می کرد. اکنون در برابر برخورد با تمدن صنعتی ما در چنین وضعی هستیم. چنانکه می دانیم محتوای شاهنامه نبرد نیکی با بدی است. ایرانیان سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می کنند. فردوسی می گوید:
مرا دانش و دین رهاند درست
شاهنامه نمی گذارد که ایرانی در خواب غفلت باقی بماند. »
شاید این پیام، که فیلم اش در شبکه های اجتماعی درحال دست به دست شدن است، از آخرین پیام های استاد اسلامی ندوشن باشد. صدایی که حکایت از آرامش او می کند، و متفکرانه، که گویی از اعماق هستی، هدیه ای برای ایرانیان فراهم کرده؛ کلامی اینچنین محکم را برای ایرانیان به یادگار می گذارد. یادگاری برای رهایی ایرانیان.
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشَن ( تولد ۳ شهریور ۱۳۰۳ – و تولدی دیگر ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر ایرانی بود. او دانشآموختۀ حقوق بینالملل از فرانسه بود و پس از بازگشت به ایران، در آغاز قاضی دادگستری شد، اما پساز چندی به دعوت فضلالله رضا به دانشگاه تهران رفت. و به دلیل آثارش در ادبیات، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، شاهکارهای ادبیات جهان» در دانشکده ادبیات، و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در دانشکده حقوق پرداخت. اسلامی ندوشن، ۱۳۵۹ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. آخرین فعالیت او در ایران، تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، تدریس مکتبهای ادبی جهان به دانشجویان دکترا بود.
اسلامی ندوشن برخی از آثارش را با امضای مستعار «م. دیدهور» منتشر میکرد.۱۳۴۲، کتاب ابر زمانه و ابر زلف وی، کتاب برگزیده سال انجمن کتاب شد. او در مدت ۷۰ سال، بیشاز ۷۰ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از کارهای او در اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.
خاطره دعایی در باره اسلامی ندوشن
سید محمود دعایی در مراسمی که به یاد مرحوم اسلامی ندوشن در خانه علوم انسانی برگزار شده بود گفت: « از استاد اسلامی ندوشن چند خاطره کوتاه دارم. فکر می کنم که نقل آن بد نباشد. اولا شخصیتی که ایشان داشتند و در ذهن ما بود انسان فرهیخته ای که خیلی فراتر از زمان خودش و فراتر شخصیت های پیرامونی خودش نقش و ارزش داشت. مجیز هیچ کسی را نمی گفت. عنصر ادبی فرهیخته ارجمندی بود که در کشور تحت تاثیر شانتاژها قرار نمی گرفت. به خاطر ایراندوستی، زمانی که ایران پرستی و جشن های ۲۵۰۰ را راه انداختند، هیچ اظهار نظری نکرد. و اینگونه رژیم گذشته را آزرد. و خودش را در تنگنایی قرار داد که در انزوا قرار بگیرد. و این انزوا را خودخواسته بهش افتخار کرد. اما در دوران انقلاب اسلامی هم برای هیچ کسی سری تکان نداد، و راهی را که تصور این شود می خواهد بهره ای بگیرد، از خود نشان نداد. اما وقتی درک کرد یک همشهری شایسته اش، یک انسان در طراز خودش، از شاگردان و عاشقان راه و منش خودش، به همت این مردم در موقعیتی قرار گرفته که در صدر است، و به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شده است، برای اولین بار در تاریخ زندگی اش در ارتباط با شخصیت های تاثیرگذاری سیاسی کشور مقاله نوشت. مقاله را برای ما فرستادند و در روزنامه اطلاعات چاپ کردیم. بعد از پیروزی آقای خاتمی گفت که:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آن مواعید که کردید نرود از یادت»
سید محمود دعاییاو در ادامه گفت: «در این گفته هم نصیحت کرد و هم نیاز جامعه را و امید امثال خودش و آن دولت را بیان کرد. البته طبیعی بود که مخالفان حضور کاکا را، برنتابند. و در روزنامه متفاوت با ما مطلبی خیلی سخت و سنگین و تهمت آمیز علیه اش نوشتند. بغض اش ترکید، پاسخ داد، پاسخ اش را چاپ کردیم. با ما رابطه برقرار کرد، در چند مناسبت قدم روی چشم ما گذاشت علیرغم شخصیت والا و ارجمندی که داشت، به تفقد از ما آمد.»
شاید منظور مرحوم دعایی ستون «نیمه پنهان» در روزنامه کیهان بوده است که در آن اغلب نویسندگان، متفکران، وفیلسوفان ایرانی مانند محمدعلی اسلامی ندوشن، داریوش شایگان، محمود دولتآبادی، و بسیاری دیگر را به عنوان عنوان تئوریسینها و مجریان تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی غربی و خائن به کشور یاد می کرد.
عطاالله مهاجرانی و خاطره استیضاح
زمانی که خانواده اسلامی ندوشن تصمیم گیرفتند پیکر او را به ایران منتقل کنند، عطاالله مهاجرانی با ذکر خاطره ای در باره استیضاح او، و مشورتی که اسلامی ندوشن در این باره کرده بود در روزنامه اعتماد نوشت: «در ماجرای استیضاح با او مشورت کردم.گفت:«برای رای آوردن تلاش نکن، ببین چه سخنی به یادگار میماند، وزیران میآیند و میروند، البته خوشحال میشوم که وزیر بمانی، اما ببین چه چیزی بزرگتر از وزارت است! برای مجلس نمایندگان صحبت نکن، برای مجلس مردمان و ساحت سخن صحبت کن!»
عطاالله مهاجرانیمهاجرانی می گوید که سپس این بیتها را از شاهنامه آرام و با تانّی خواند. انگار در حضور حکیم طوس زمزمه میکرد:
جز از آشتی ما نبینیم روی نه والا بود مردم کینهجوی
نه والا بود خیره خون ریختن نه این شاه با بنده آویختن
سبکسار مردم نه والا بود وگر چه به تن سرو بالا بود
چنین بال و این چنگهای دراز نه والا بود پروریدن به ناز
سخنان اصغر دادبه و ژاله آموزگار
یک روز پس از بازگشت پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن به خاک وطن، آیین بدرقه و تشییع او ابتدا از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد و سپس چهره های دانشگاهی و فرهنگی کشور برای تکریم و تمجید از او و آثارش در موسسه اطلاعات گرد هم آمدند.
اصغر دادبهاصغر دادبه درباره زمینه تحقیقات اسلامی ندوشن توضیح گفت: «تخصص اسلامی ندوشن در زمینه ای بوده است که نمی گویم دیگران تجربه نکرده و نیازموده اند اما کسی مانند او تلاش نکرده است. بدیهی است که تخصص او در ایران شناسی بود اما کسی مانند او این کار را نکرد.» او با بیان اینکه ذهن اسلامی ندوشن درباره ایران بود، افزود: «روزی اسلامی ندوشن گفت، ایران هرگز تنها نخواهد بود. باید این ایده و اندیشه را دنبال کنیم.»
ژاله آموزگار نیز با بیان اینکه گوهر گران بهای ایران به سرزمینش بازگشته است، گفت:«اسلامی ندوشن به ایران بازگشت تا راه و رسم وطن دوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف ایران، کوه ها، رودهای کم آب و پرآب را عاشقانه دوست داشت.» این ادیب با تاکید بر اینکه ندوشن دانشمندان بی مانند را بزرگ داشت و به دیگران آموخت تا بزرگشان بدارند، گفت: «او در حسرت ایران در غربت چشم فروبست اما چشمانش نگران بود تا زمانی که چشمانش را در ایران ببندند.» او افزود:« ایران، سرزمین ما، چگونه عشقی است دوست داشتن تو که در دل ما نهفته است، که گاه سر بر میدارد و گاه به اجبار خاموش است.»
ژاله آموزگاربه گفته آموزگار، ندوشن کوشید که ایران را با عیب ها و حسن هایش بشناساند. او چون به این دیدگاه رسیده بود به دیگران یاد داد که دوست داشتن ایران باید به دور از خودبزرگ بینی باشد. هیچ رویدادی نتوانسته است و نخواهد نتوانست ریشه ژرف تو را قطع کند زیرا به قول اسلامی ندوشن تا ریشه در آب است، امید است. او ادامه داد: «اسلامی ندوشن هرگز به انقطاع این سرزمین نیندیشید و به تداوم آن اعتقاد داشت، او به مولوی، سعدی و حافظ حرمت گذاشت و از دیگر فرزندان غافل نشد و در آثارش از رودکی تا بهار را بررسی کرد. او با دلیل و برهان و زندگی و مرگ در شاهنامه به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار ایران، فردوسی، شاعری بزرگ و جهانی است.»
بیشتر بخوانید:
نقد شاعران مداح و متملق در اشعار سعدی شیرازی / پندهای سعدی برای به سر عقل آمدن قدرتمداران / نوآوری معتدلانه سعدی و تحول تند و تیز مدرنیتههوشیاری شراب لحظه باوری، نظریه ای که خیام به جهان عرضه کرد / نظریه خیام خارج از هستی شناسی مسلط شاعران ایرانی
فرهنگ رجایی: یادگار طباطبایی برای «ایران خانم» اندیشه ایرانشهری در قرن 21 است / طباطبایی نه گذران زندگی که زندگی به جا گذاشت
لحظه ای که به حال عادی بازگشتم، ساعتها گذشته بود ...
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899421